وبلاگ امیرمحمدباریکلو

سلام من امیرمحمد باریکلو هستم و این وبلاگ مجموعه نظرات و علایق من می باشد.

وبلاگ امیرمحمدباریکلو

سلام من امیرمحمد باریکلو هستم و این وبلاگ مجموعه نظرات و علایق من می باشد.

تشنه ی یک صحبت طولانی ام

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام


محمدعلی بهمنی

دست من و دامان تو فردای قیامت

گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت

گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت

گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق

گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت

هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل

چون سایه به پایش فکند رحل اقامت

در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند

دل می‌کشدم باز به آن جلوهء قامت

عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی

در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت

دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز

دست من و دامان تو فردای قیامت

امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ

بر خاک شهیدان تو خار است علامت

ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است

هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت

 

هاتف اصفهانی

تو بگو با غم این خاطره هایت چه کنم

تو بگو با غم این خاطره هایت چه کنم

کرده ام این دل بشکسته فدایت چه کنم

 

چشم گردانده ام هر سوی تو را میبینم

دیدگانم نکنم کور برایت چه کنم؟

 

شب و روزم همه با غم گره خورده است بگو

با نوای تو و آهنگ صدایت چه کنم؟

 

میزنم بوسه به جای قدمت با دل خون

نزنم بوسه به خاک کف پایت چه کنم؟

 

دل ما منزل آن یار گرامی بوده است

رفتی و ریخت همه سقف سرایت چه کنم؟

 

شب به شب این دل بیچاره از این سینه غریب

میپرد باز به امید هوایت چه کنم؟

 

از چه گویی که دگر ناله از این غم نکنم

منه مجنون نکنم درد روایت چه کنم؟

 

علی مجنون